برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
مسأله فلسطین در رأس مصیبتهای جهان اسلام
اين فلسطين که اکنون در رأس مصيبتهاست؛ اين اختلاف کلمه و سرسپردگيهاي بعضي از سران ممالک اسلامي که با داشتن منابع طبيعي سرشار و ذخاير گرانبها و جمعيت هفتصد ميليوني نتوانستهاند دست استعمار و صهيونيسم را از بلاد اسلامي قطع کرده و به نفوذ ايادي آن پايان بخشند؛ اين هواهاي نفسانيه و دستنشاندگي بعضي دوَل عربي است که موجب شده جمعيت صد ميليوني عرب نتوانند فلسطين را از چنگال اسرائيل برهانند.
بايد بدانند که مقصود دوَل بزرگ استعمار از ايجاد اسرائيل، تنها اشغال فلسطين نيست؛ بلکه اگر به آنان فرصت داده شود، تمام کشورهاي عربي - العياذبالله - به سرنوشت فلسطين دچار خواهند شد. اکنون که گروهي از مردان فداکار فلسطين به منظور تعيين سرنوشت خويش، به دست خويش - که همانا آزادي فلسطين است - بر ضد مشتي غاصب متجاوز قيام مردانه کردهاند و به جان، براي رهايي اراضي مغصوبه و سرزمينهاي اشغال شده کوشش ميکنند، ميبينيم که عمال استعمار، ديروز با آنان در اردن چه کردند و امروز در لبنان چه ميکنند. تبليغات و دسايس سوء و همه جانبه در کار است؛ دستهاي ناپاک اذناب استعمار به فعاليت مشغول است که طوايف مسلمين را از اين گروه فداکار جدا کند و آنان را از مراکز حساس سوقالجيشي - که امکان عمليات و ضربه زدن به قواي غاصب اسرائيل از آنجا ميسر است - بيرون براند. (1)بحق بايد گفت که غصب فلسطين به دست اسرائيل متجاوز و با همکاري دولتهاي بزرگ استعماري، براي همه مسلمين و نيز براي مسلمانان ايران فاجعه بود، فاجعهاي بسيار دردناک.
و بايد گفت متجاوز اصلي در اين فاجعه همان دولتهاي استعماري آن زمان بودند که اين توطئه را عليه مسلمين در اين منطقه طرحريزي کردند و کشورهاي اسلامي از دست ابرقدرتها مصيبتهاي زيادي ديدهاند و اين هم يکي از مصايب بزرگ بود، منتها به دست صهيونيستها. (2)مسأله قدس يک مسأله شخصي نيست و يک مسأله مخصوص به يک کشور و يا يک مسأله مخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست، بلکه حادثهاي است براي موحّدين جهان و مؤمنان اعصار گذشته و حال و آينده، از روزي که مسجدالاقصي پيريزي شد تا آنگاه که اين سيّاره در نظام هستي در گردش است.
و چه دردناک است براي مسلمانان جهان در عصر حاضر که با داشتن آن همه امکانات مادّي و معنوي، در مرئي و منظر آنان به پيشگاه خداوند متعال و رسولان عالي قدرش اينچنين جسارت واقع شود، آن هم از يک مشت اوباش جنايتکار و چه ننگ است براي دولتهاي اسلامي که با در دست داشتن شريان حياتي ابرقدرتهاي جهان بنشينند و تماشاگر باشند که امريکا ابرجنايتکار تاريخ، يک عنصر فاسد بيارزش را در مقابل آنان علم کند و با عدّهاي ناچيز عبادتگاه مقدّس و قبلهگاه اوّل آنان را از آنان غصب نموده و با کمال وقاحت در مقابل همه آنان قدرتنمايي کند و چه شرمآور است سکوت در مقابل اين فاجعه بزرگ تاريخ و چه زيبا بود که بلندگوهاي مسجداقصي از همان روز که اسرائيل - اين عنصر خبيث - دست به کار اين جنايت عظيم شده بود، به صدا درميآمدند. (3)اکنون که مسلمانان انقلابي و شجاع فلسطين با همّتي عالي و با آواي الهي از معراجگاه ختمي (ص) خروش برآورده و مسلمانان را به قيام و وحدت دعوت نمودهاند و در مقابل کفر جهاني نهضت نمودهاند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بيدار انساني ميتوان در اين امر اسلامي بيتفاوت بود؟ اکنون که خون جوانان عزيز فلسطين ديوارهاي مسجد قدس را رنگين کرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتي دغلباز، با مسلسل جواب شنيدهاند، براي مسلمانان غيرتمند عار نيست که به نداي مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردي خود را با آنان اظهار نکنند؟ باشد که فرياد همدردي آنان دولتها را بيدار کند که از قدرت عظيم اسلامياستفاده کرده و دست امريکاي جهانخوار، اين جنايتکار تاريخ را که از آن طرف درياها به پشتيباني ستمگران، دست پليد اسرائيل را ميفشارد قطع کنند و خود و ملّتهاي مظلوم جهان را نجات دهند. (4)
امروز شما فلسطين را ميبينيد. بياستثنا من ميخواهم عرض کنم، بياستثنا بايد عرض کنم که همه دست به هم دادند، که نگذارند که ملّت فلسطين اين راهي را که الآن پيش گرفته است باقي باشد؛ يا به صورت دلسوزي براي فلسطين که حيف، فلسطين دارد چه ميشود، چه ميشود، خوب است که يک قدري مثلاً مماشات کند، تا کار درست بشود!و ملّت فلسطين بداند که اگر يک قدم عقب بگذارد راجع به همين معنايي که الآن در دست دارد، دوباره برميگردد به آن حال اوّل. و الآن فلسطين، يهود را تقريباً دارد پايمال ميکند و اميدوارم که بکند و اگر اين معناي اسلامي را در دست بگيرد و به حرف کساني که خيرخواهي ميکنند به خيال خودشان، يا به خيال خودشان نه، ميخواهند گول بزنند [گوش بدهند]، کساني که ميگويند که يک قدري آتش بس باشد، يک پنج ماهي، يک چيزي آتش بس باشد، يک کساني بيايند اين کار را بکنند، از اين حرفهايي که ميدانيد همه، همه اينها براي اين است که نگذارند که اين فلسطين به اين کاري که دست زده است اين کار را پيش ببرد. ميخواهند ساکتش کنند، دوباره پايمالش کنند. نسبت به ما هم همينطور است.
اگر يک وقت ديديد که روي خوشي نشان ميدهند، بدانيد که اين روي خوش دليل بر اين است که ميخواهند ما را پايمال کنند. هر وقت آنها روي خوش نشان دادند شما سختتر بگيريد. (5)
راهبردهاي تصريحي:
1- مسأله فلسطين در رأس مصيبتهاي جهان اسلام است.2- مسأله قدس مربوط به همه ي مسلمانان است و همه بايد در آزادسازي آن به فلسطينيان کمک و همکاري نمايند.
نکته استنباطي:
1- اسرائيل سعي دارد که مسأله فلسطين را يک مسألهي صرفاً مذهبي جلوه دهد در حالي که يک مسألهي انساني هم هست.پينوشتها:
1. صحيفه امام (ره)، ج2، ص 461.
2. صحيفه امام (ره)، ج5، ص 237.
3. صحيفه امام (ره)، ج16، ص 190.
4. صحيفه امام (ره)، ج16، صص 190 و 191.
5. صحيفه امام (ره)، ج20، ص 473.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (12)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}